Yeki Ra Doost Midaram

Moein

یکی را دوست میدارم
یکی را دوست میدارم
ولی افسوس او هرگز نمی داندنگاهش میکنم
نگاهش میکنم
شاید
شاید
بخواند از نگاهه من که او را دوست میدارم
ولی افسوس او هرگز نگاهم را نمی خواند
وای
به برگ گل نوشتم من
به برگ گل نوشتم من
که او را دوست میدارم
ولی افسوس
ولی افسوس
او گل را به زلف کودکی آویخت تا او را بخنداند
صبا را دیدم و گفتم صبا دستم به دامانت
صبا را دیدم و گفتم صبا دستم به دامانت
بگو از من به دلدارم تو را من دوست میدارم
ولی ناگه
ولی ناگه
ز ابر تیره برقی جست و روی ماه تابان را بپوشانید
--- ---
من به خاکستر نشینی عادت دیرینه دارم
سینه مالامال غم اما دلی بی کینه دارم

پاکبازم من ولی در آرزویم عشق بازیست
مثل هر جنبنده ای من هم دلی در سینه دارم

من عاشقه، عاشق شدنم
من عاشقه، عاشق شدنم
--- ---
در کدامین مکتب و مذهب جرم است پاکبازی
در جهان صدها هزاران پاکباز از سینه دارم
کار هر کس نیست مکتب داری این پاکبازان
هدیه از سلطان عشق بر هر دو پایم پینه دارم
پینه دارم

من عاشقه، عاشق شدنم
من عاشقه، عاشق شدنم
--- ---
من از بیراهه های هله بر می گردم و آواز شب دارم
هزار و یک شبی دیگر نگفته زیر لب دارم
مثال کوره میسوزد تنم از عشق امید طرب دارد
حدیث تازه ای از عشق مردان حلب دارد

من عاشقه، عاشق شدنم
من عاشقه، عاشق شدنم
--- ---
من به خاکستر نشینی عادت دیرینه دارم
سینه مالامال درد اما دلی بی کینه دارم

پاکبازم من ولی در آرزویم عشق بازیست
مثل هر جنبنده ای من هم دلی در سینه دارم

من عاشقه، عاشق شدنم
من عاشقه، عاشق شدنم

من عاشقه، عاشق شدنم
من عاشقه، عاشق شدنم