Sayeh

Moein

شاید اون جوری که باید قدرتو من ندونستم
حرفایی بود توی قلبم، من نگفتم، نتونستم
من به تو هرگز نگفتم با تو بودن آرزومه
نقش اون چشمای معصوم، لحظه لحظه رو به رومه

نیومد روی زبونم که بگم بی تو چی هستم
که بگم دیوونه اتم من، زندگیمو به تو بستم

شاید اون جوری که باید قدرتو من ندونستم
حرفایی بود توی قلبم، من نگفتم، نتونستم

تو رو دیدم، مثل آینه توی تنهایی شکستی
من کلامی نمی گفتم که برام زندگی هستی

نمی دونستی که چون گل توی قلب من شکفتی
چشم تو پر از گلایه است اما هرگز نمی گفتی

من به تو هرگز نگفتم با تو بودن آرزومه
نقش اون چشمای معصوم، لحظه لحظه رو به رومه

شاید اون جوری که باید قدرتو من ندونستم
حرفایی بود توی قلبم، من نگفتم، نتونستم

نیومد روی زبونم که بگم بی تو چی هستم
که بگم دیوونه اتم من، زندگیمو به تو بستم

شاید اون جوری که باید قدرتو من ندونستم
حرفایی بود توی قلبم، من نگفتم، نتونستم

آه
آه
آه
آه