Lahzeha

Moein

لحظه ها رو با تو بودن
در نگاه تو شكفتن
حس عشق رو در تو ديدن
مثل رويای تو خوابه

با تو رفتن
با تو موندن
مثل قصه تو رو خوندن

تا هميشه تو رو خواستن
مثل تشنگی آبه

اگه چشمات منو می خواست
تو نگاه تو ميمردم
اگه دستات مال من بود
جون به دستات می سپردم

اگه اسممو می خوندی
ديگه از ياد نمی بردم

اگه با من تو مي موندي
همه دنيا رو مي بردم

بي تو اما سرسپردن
بي تو و
عشق تو بودن

تو غبار جاده موندن
بي تو خوب من محاله

بي تو حتي زنده بوندن
بي هدف
نفس كشيدن

تا ابد
تو رو نديدن
واسه من
رنج و عذابه

اگه چشمات
منو مي خواست
تو نگاه تو ميمردم

اگه دستات مال من بود
جون به دستات مي سپردم

اگه اسممو مي خوندي
ديگه از ياد نمي بردم

اگه با من تو مي موندي
همه دنيا رو مي بردم

توي آسمون عشقم
غير تو پرنده اي نيست

روي خاموشي لبهام
جز تو اسم ديگه اي نيست

توي قلب من
عزيزم
هيچ كسي جايي نداره

دل عاشقم بجز تو
هيچ كسي رو دوست نداره

اگه چشمات من رو مي خواست
تو نگاه تو ميمردم

اگه دستات مال من بود
جون به دستات مي سپردم

اگه اسمم رو مي خوندي
ديگه از ياد نمي بردم

اگه با من تو مي موندي
همه دنيارو مي بردم

اگه چشمات من رو مي خواست
تو نگاه تو ميمردم

اگه دستات مال من بود
جون به دستات مي سپردم

لحظه هارو با تو بودن
لحظه هارو با تو بودن