Tahamol Kon

Ebi

تحمل كن عزيز دل شكسته
تحمل كن به پاي شمع خاموش
تحمل كن كنار گريه ي من
به ياد دل خوشي هاي فراموش
جهان كوچك من از تو زيباست
هنوز از عطر لبخند تو سرمست
واسه تكرار اسم ساده ي توست
صدايي از من عاشق اگر هست

منو نسپر به فصل رفته ي عشق
نذار كم شم من از آينده ي تو
به من فرصت بده گم شم دوباره
توي آغوش بخشاينده ي تو
به من فرصت بده برگردم از من
به تو برگردم و يار تو باشم
به من فرصت بده باز از سر نو
دچار تو، گرفتار تو باشم
به من فرصت بده باز از سر نو
دچار تو، گرفتار تو باشم

نذار از رفتنت ويرون شه جانم
نذار از خود به خاكستر بريزم
كنار من كه وا مي پاشم از هم
تحمل كن ، تحمل كن عزيزم
به من فرصت بده رنگين كمون شم
از آغوش تو تا معراج پرواز
حديث تازه ي عشق توام من
به پايانم نبر از تو بيآغاز

منو نسپر به فصل رفته ي عشق
نذار كم شم من از آينده ي تو
به من فرصت بده گم شم دوباره
توي آغوش بخشاينده ي تو
به من فرصت بده برگردم از من
به تو برگردم و يار تو باشم
به من فرصت بده باز از سر نو
دچار تو گرفتار تو باشم
به من فرصت بده باز از سر نو
دچار تو گرفتار تو باشم