Mahdekoodak

Zedbazi

تو مهد کودک يه بچه بودم
شیطونه کاشت هسته تو من
نه نمیذاشت درس بخونموقدر بدونم تا وقتش اومد
رفتم دبستان تو تهران الفبا بهم یاد دادن
بعدش با یه خط کش زدن روی انشام
چهار صباحی تو راهنمایی
بودم و نشدم راهنمایی
هی میگفتن کی می افتم
دیگه اینجا اصلا راه نداری
انظباطمم افتضاح کم
با ولیت بیا مثل آدم
بگو همه کارام اشتباهن
بگو من انگل اجتماعمو
اتفاقا دبیرستان بود واسم مثل اسیرستان
ناظمه گفت که لازمه که تعهد بدی همین امسال
الگوی بد شدم واسه هر چی خل توی شهر
گفت روی سگی منو بالا بیاری
میخوری دو تا مشت توی فک
اون پشت توی صف
حالا دیگه شدم مرد واسه خودم
هر کاری کنم گوش نمیدم به حرفای دورم
تا برسم به یه فردای روشن
هر باری هم دیگه بخورم زمین پا میشم
رفیقامم همین جا پیشم
ام خلیلی تا تیتی، اس جمینی تا تیزی
آره ما اینیم، آره ما اینیم، آره ما اینیم (الف، ب، پ، ت، ث، ج، چ، ح، دال، ذال)
(هنوزم همونیم که بودیم پارسال)
(ر، ز، ژ، سين، شین، صاد، ضاد، طا، ظا)
(هنوزم نمیدونیم ما الفبا)

الف، ب، پ، ت، ث، ج، چ، ح، دال، ذال، هنوزم همونیم که بودیم پارسال
ر، ز، ژ، سين، شین، صاد، ضاد، طا، ظا، هنوزم نمیدونیم ما الفبا

میگن سیجلی حالا که چی؟
می خوایم از اون سالها بگی
مهد کودک و آمادگی
باشه میگم براتون اگه دارین همه الان آمادگی
اون اول بچگیام
آره دارم هر چی میخوام
دور از گچ و تخته سیاه
تا این که شد اول مهر
میریختم بد همه کرم
دیدم دنیا کارتونی نیست
اون جوری که توش حال کنی نیست
میکننت دم آب خوری خیس
میگیرن با لاش خوری چيپس
گفتم اینم می گذره و
هر چی باشه باز طوری نیست
دبستانم بهتر نبود یکی دو تا ولگرد پهلوم
انقدر حموم نمی رفتن
آخر دیگه چرک کرد گلوم
نمی خوام سر صف وایستم
شده بشه دردسر واسم
ناظما رو من حساسن
هر روز باید دم در وایستم
چند سال بعد رو صندلی تکی
همه با هم من ولی تکی
چیز خاصی از من کسی ندید
بودم توی دنیای خودم
ایمنم، ناز، موتزارت و شوپن
ببینم کیم که دیدم سیجل خود منه یه کم مریض تر
زندگیم کرد از بیخ فرق
همون پسری که بود تو خودش
تا دود توی شش، رفت یهو شلوغ شد دورش
روشن شد اون موتورش
قلع و قم کرد و رفت جلو، خوند رپشو
و جا از جلو نظام و از همه هم سناش زد جلو
میدونی شد بچه تُ، شدم بچه تخس

الف، ب، پ، ت، ث، ج، چ، ح، دال، ذال، هنوزم همونیم که بودیم پارسال
ر، ز، ژ، سين، شین، صاد، ضاد، طا، ظا، هنوزم نمیدونیم ما الفبا