آروم آروم دارم نشونه هاتو از زندگیم کم می کنم
حتی عکساتو دارم از رو دیوارای خونه جمع می کنم
دیوارا گریه می کنن و منم باهاشون گریه می کنمدیگه خاطره هاتو واسه زخمای قلبم مرحم می کنم
چرا نمی گذره این ثانیه ها و ساعت های لعنتی؟
بگو که عشق منو انقدر آسون فروختی به چه قیمتی؟
دیگه این فصل آخر قصه ی عاشقانه ی ما دو تاست
آره عشق بی رحم ترین حس خوب دنیاست
اگه می موندی هنوز نفس داشتم
واست میمردم، تنهات نمی ذاشتم
واسه برگشتن تو تک تک لحظه ها رو با گریه شمردم
اگه می موندی، اگه می موندی من نمی مردم
یادش بخیر اون روزا هر کار کوچیک من خوشحالت می کرد
میگفتی وقتی دنبالتم انگار خوشبختی دنبالت می کرد
می گفتی دوستم داری، تنهام نمی ذاری، بگو پس چی شد؟
چی شد که انقدر راحت عشق من واست یه حس عادی شد؟
تو به من اینو نشون دادی که عشق هم می تونه دروغ باشه
تنهاییمونو نمی خواستی، می خواستی که دورت شلوغ باشه
کاشکی میشد که عقربه ها یه کمی به عقب برگرده
تنها رفیق این روزام فقط قرص خواب و سر درده
اگه می موندی هنوز نفس داشتم
واست میمردم، تنهات نمی ذاشتم
واسه برگشتن تو تک تک لحظه ها رو با گریه شمردم
اگه میموندی، اگه میموندی من نمی مردم