Kheili Rooza Gozasht

Sirvan Khosravi

غصه مون گرفت
تو هوای تلخِ پاییز
با غروبای غم انگیزآسمون از گریه لبریز
راهی هم نبود
باز دوباره باد و بارون
چی دیگه مونده برامون؟
ما چه کردیم با دلامون؟

با خاطراتت میشه هم مُرد و هم زندگی کرد
حتی با یادت دیوونگی کرد
اما با اشک، با درد
با درد

خیلی روزا گذشت
خاطره های تو کم نشد
هیچی اونی که خواستم نشد
اونی که خواستم نشد
خیلی روزا گذشت
ولی غم از دلِ ما نرفت
بی تو پاییز از اینجا نرفت
پاییز از اینجا نرفت

واقعیته
بی تو بارونو نمیخوام
از تو خیلی دوره دستام
خیلی سرده بی تو دنیام
دستای من تو رو میخوان
بدتر از هر لحظه م الآن
این حقیقته
آدما همیشه تنهان

با خاطراتت میشه هم مُرد و هم زندگی کرد
حتی با یادت دیوونگی کرد
اما با اشک، با درد
با درد

خیلی روزا گذشت
خاطره های تو کم نشد
هیچی اونی که خواستم نشد
اونی که خواستم نشد
خیلی روزا گذشت
ولی غم از دلِ ما نرفت
بی تو پاییز از اینجا نرفت
پاییز از اینجا نرفت