میثم ابراهیمی
این سکوت چشمام به نعتهخودت می دونی که قلبم طرفته
ولی عاشقی همینه
کسی به پای کسی نمی شینه
می دونم عشقم خاطره می شه برات
تو که نمی دونی، دل عاشق منو می سوزونی
می دونم نمی مونی، یه روزی می ری
می دونم که یه روز حرفتو پس می گیری
با اینکه من هنوز مراقب این عشقم
من و تو آخر قصه جدا می شیم از دل هم
نمی تونی بمونی پای دلم
تو منو می سپری آخرش عشقم دست خودم
از همین می ترسم
می دونم که یه روز صبح که بیدار بشم نیستی پیشم
نذار که بیشتر وابسته بشم
مطمئنم تو یه کاری می دی عشقم دست دلم
بی خودی نیست ترسم
یه طرف قلبت یکی دیگه ست
یه بار دیدم توی دستات ازش یه عکس
واسه م بدترین عذابه
کاش که بیدار شم، ببینم یه خوابه
آخه هنوزم دوست داره تو رو دلم
راهی نمی مونه واسه قلب این عاشق دیوونه
واسه ت یکی دیگه عزیزه عزیزم
من فقط تنها یه گوشه ی زندگیتم
دیر یا زود می گذری از رو دلم عشقم
من و تو آخر قصه جدا می شیم از دل هم
نمی تونی بمونی پای دلم
تو منو می سپری آخرش عشقم دست خودم
بی خودی نیست ترسم
می دونم که یه روز صبح که بیدار بشم نیستی پیشم
نذار که بیشتر وابسته بشم
مطمئنم تو یه کاری می دی عشقم دست خودم
بی خودی نیست ترسم