Dele Divooneh

Martik

با لبات قهرم با چشات قهرم
نیگام نکن با نگات قهرم
عاشقت بودم نفهمیدیهی بهت گفتم هی تو خندیدی

زخم زبونت به دلم نشست
سنگ عاشقا سرمو شکست
یادمه یه روز مست و مستونه
داد زدم بیا بیرون از خونه

سنگ آخر و تو به من بزن
خندیدی گفتی برو دیوونه