No One (Hich Kass)

Faramarz Aslani

هیچکس در دل تاریکی شب
با چراغی به سراغم نرسید
هیچکس موقعپژمردن فصل
با گلی تازه به باغم نرسید
هیچکس
هیچکس بازو به بازویم نداد ای روزگار
گل پریشان شد زمستان شدبهار
از جوانی نیست چیزی یادگار
هیچکس این روزها همدرد و همرازم نشد
آگه از درد من و دلسردی سازم نشد
باد زیر بال پروازم نشد
هیچکس
هیچکس در دل تاریکی شب
با چراغی به سراغم نرسید
هیچکس موقع پژمردن فصل
با گلی تازه به باغم نرسید
هیچکس
هیچکس
هیچکس