Zakhme Kari

Behnam Bani

وسط این خیابونا دور از تو من جون و تنم مرد
انقده موندم که بیای این زندگی روح منو برد
هرچی که میخواستم تورو بدست بیارمت نشدانگار از اون شباس که من گریه کنم تا خود صبح
تا خود صبح

هرجا برم باز نمیشه که تورو فراموشت کنم
هرجا بری تو محاله از قلب خودم دورت کنم
دیوونگیمو بذارش پای اینکه مجنونت شدم

هرجا برم باز نمیشه که تورو فراموشت کنم
هرجا بری تو محاله از قلب خودم دورت کنم
دیوونگیمو بذارش پای اینکه مجنونت شدم

تنهام نذار
منو با این خیابونا و با این زخم کاری
تنهام نذار
یکم گوش بده حرفامو مگه تو دل نداری
تو دل نداری

هرجا برم باز نمیشه که تورو فراموشت کنم
هرجا بری تو محاله از قلب خودم دورت کنم
دیوونگیمو بذارش پای اینکه مجنونت شدم

هرجا برم باز نمیشه که تورو فراموشت کنم
هرجا بری تو محاله از قلب خودم دورت کنم
دیوونگیمو بذارش پای اینکه مجنونت شدم